«جانی که خود داد، منت گذاشته و خود گرفت
و باعث بسی سرافرازی و بهروزی من در قیامت در صحنه عرش الهی است
که بگویم جانم را فدایش کردم و اگر اجازه میداد هزار بار فدایش میکردم.»
متن کامل دستنوشته در «ادامه مطلب»
به نام الله پاسدار حرمت خون شهیدان
اِنَّ الله اشتری مِن المؤمِنین بِاَموالِهِم وَ اَنفُسِهم بِاَنَّ لَهُمُ الجَنّه
بدرستیکه خداوند خریداری میکند از مؤمنین جانهاشان و مالهایشان را در مقابل بهشت
وقتی بندهای از بندگان خداوند عشق به لقای دوست را در سردارد، در این دنیای فانی هیچ چیز و هیچ کس برای او ارزش ندارد؛ ظاهراً آزاد است اما در باطن اسیر است و مرگ سرخ را سرآغاز سعادت و نیکبختی میداند.
و این را از قول خود میگویم که اگر زمانی به لطف و عنایت خداوند سبحان لیاقت شهادت نصیبم شد و شهید شدم، در راه دوست به نظر خودم هیچ کاری در جهت اینکه بگویم در مقابل آن چیزی از حضرت دوست بخواهم نکردهام، جانی که خود داد، منت گذاشته و خود گرفت و باعث بسی سرافرازی و بهروزی من در قیامت در صحنه عرش الهی است که بگویم جانم را فدایش کردم و اگر اجازه میداد هزار بار فدایش میکردم.
شهادت راهی است که شهید یک شبه طی کرده؛ راهی که صدها سال طول داشته و از زیادتی فضل و کرم عطا فرموده و این شهادت باعث آن میشود که آن حجابهای ظلمانی به کنار رفته و شهید بیپرده صحبت کند که خدا شاهد است یکی از آرزوهایم است.
سه شنبه
۶۴/۱۰/۱۰
کوچک شما مجید دهقانی
خوشا آنان که اندر وادی عشق
بساط خویش برچیدند و رفتند
نگردیدند هرگز گرد باطل
حقیقت را پسندیدند و رفتند
خون شد دلم خدایا، رحمی نما به حالم
از دوری شهیدان، آشفته شد خیالم
تا قله هدایت، یاران من برفتند
آن کاروان برفت و آمد غم ملالم
سلام خوش اخلاق خوشرو با اون چهره همیشه خندانت که ذل همه رو میبردی.به امید شفاعت دوستان
خوشا آنون که از پا سر ندونند
میان شعله خشک و تر ندونند
کنشت و کعبه و بتخانه و دیر
سرائی خالی از دلبر ندونـــند
افتخار میکنم که با این شهید عزیز هم اسم و هم فامیلی هستم
تشکر
مجید دهقانی
بعنوان برادر آن شهید بزرگوار از زحمات شما عزیزان متشکرم اجرتان با سیدالشهدا
مجید جان
تو که در جوار رحمت حق قرار داری
شفاعت ما را بکن و از خدای مهربان بخواه تا گوشه چشمی به ما کند
خونت را به دیده می نگارم
سجده بر قامتت می کنم
ذره ذره وجودت را می بویم
بر قدمگاه راهت بوسه می زنم
تا بر من کمی درنگ کنی ، ای شهید ...